هویت انواع گوناگون دارد. هویت فردی، اجتماعی، فرهنگی؛ ملی، تمدنی و ... بعضی از آن ها ذاتی و برخی اکتسابی هستند. مثلا منظور از هويت خانوادگي، مشخص کردن نسبت ميان یک شخص و خانواده وی است و اينكه چه پيوندهايي ميان آن ها وجود دارد.
هويت فردي یا شخصي، به معناي ادراک شخص از نگرشها، تواناييها و استعدادها است. یا هويت جنسيتی، شـامل آگاه بودن از نقش جنسیتی خود و آشنا شدن با مسؤلیتها و وظایفی است که بـه واسطه جنسیت فرد بر عهده وی گذاشته میشود.
اما روی سخن من در اینجا در باره هویت ملی و نقش غیرقابل دولت و متولیان امور عمومی در دامن زدن و پاسداشت آن است. این گونه هویت، همانگونه که از نام آن برمی آید، ذاتی نبوده، از نوع اکتسابی است و بر پایه ارتباطات اجتماعی شکل می گیرد.
دانشمند علوم سیاسی «روپرت امرسون» (Rupert Emerson) هویت ملی را «توده ای از مردم که احساس میکنند یک ملت هستند» تعریف می کند. این تعریف از هویت ملی توسط روانشناس اجتماعی، «هنری تاجفل» Henri Tajfel (Social psychologist), Born: 1919, Died:1982, ، که نظریه هویت اجتماعی را به همراه «جان ترنر» John Charles Turner (Born: 1947 Died: 2011) تدوین کرده بود، نیز تأیید شد. در این تعریف فرد هم باید توانایی شناسایی ملت را داشته باشد و هم خود را عضوی از آن بداند و احساس تعلق خاطر و دلبستگی به آن ملت را داشته باشد. این حس باعث میشود که فرد بدون آن که الزاماً سایر افراد گروه و عضو ملت را بشناسد خود را متعهد و متعلق به گروه حس کند.
هویت به عنوان سازمان دهنده معنا، نقش، کارکردها و هسته نظام اجتماعی یکی از مهمترین مباحثی است که بشر در طول حیات خود به طرق گوناگون در پی حفظ و تعریف آن بوده است. در جریان جهانی شدن و مباحث ساختار شکنانه پست مدرنیسم نیز یکی از مهمترین مسائلی که دستخوش تحول و دگرگونی شده، هویت است. بدین طریق هویتها کارکرد مذکور را تا حد زیادی از دست داده و این تحول عامل نوعی بحران هویتی شده است. مهمترین نوع هویت به عنوان نماد انسجام جمعی هویت ملی است.
دولتهایی که تا دیروز نقش برجسته ای در حفظ انسجام و تعریف هویت ملی داشته کارکرد خود را از دست داده و سعی در حفظ قدرت خود با ایجاد یک نظام معنایی محدود شده به دولت می نمایند و سعی دارند تا تعریف جامعی از هویت برساخته خود ارائه داده و با قدرت تحمیل، این هویت برساخته دولتی را به عنوان نمادی از هویت ملی جامعه نمایش دهند. این امر در بلند مدت می تواند عامل جدایی دولت از بستر جامعه و افزایش استقلال عمل آن و در نهایت شکاف دولت و ملت شود.
در وضعیت فعلی جامعه ما و بصورت مشخص در بحران کرونا، لزوم حمایت همه جانبه دولت از مردم بشدت احساس می شود. به خاطر انتشار سریع این ویروس، علاوه بر لزوم رعایت دستورالعملها و توصیه های بهداشتّی، نیازمندحمایت دگرگونه متولیان دولتی نیز هست.
در خبرها خواندیم که دولت چین، در روزهای انشار ویروس کرونا، پس از الزام به قرنطینه شهر ووهان، مواد غذایی مورد نیاز مردم را در منازل توزیع می کرد.
تصویر فوق نشان دهنده شهروندی ایرانی است که علیرغم دستور اکید مبنی بر در خانه ماندن، از وسیله نقلیه عمومی، با خطر انتشار و شیوع سریع استفاده می کند. امور شخصی شهروندان صرفا خرید و فروش آنلاین و استفاده از درگاه اینترنتی بانکی یا صرف در خانه ماندن و یا پرداختن به سرگرمی های خانگی (فیلم، کتاب و ...) نیست! تلاش برای حل و فصل مشکلات معیشتی، مردم را به بیرون از خانه می کشاند. توصیه ها جدی گرفته نمی شود و بسیاری راهی سفر نیز می شوند. معنی دیگر این امر، عدم وچود یگپارچگی و حرف شنوی مردم و جدی نگرفتن موضوع است.
بخاطر کوتاهی کردن کلام، بحث عریض و طویل نقش دولت در پاس داشت، ارتقا و دامن زدن به هویت ملی که تنها یکی از نتایج آن، اتحاد و یکپارچی مردم در بحران هایی این گونه و همکاری آنها در اموری چون قرنطینه اجباری است را به وقتی دیگر یا ذهن خوانندگان این پست وامی گذارم.
منابع:
1- ویکی پدیا
2- Identity Crisis and nation, State Cleavage in Globalization Era: Language & Religion consequences on national Identity in Tajikistan and Kazakhstan
- Abdulali Ghavam - Professor Beheshti University, Department of Political Science
- Neda Mohamad - MA in Political Science Islamic Azad University